جهان های موازی

جهان های موازی
آخرین مطالب
  • ۰۰/۰۵/۳۰
    چپ
محبوب ترین مطالب

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موسیقی» ثبت شده است

من برای جاده هستم…

آن‌جا که قدم‌های دیگران از من پیشی گرفته

کسانی که رویاهای‌شان به رویاهای من دیکته می‌شود

جایی که کلام را به خُلقی خوش تزئین میکنند، تا به حکایتها وارد شود

یا روشنایی‌ای باشد

برای آن‌ها که دنبال‌ش خواهند کرد

که اثری تغزلی خواهد شد … و خیالی.
فراموش می‌شوی

گویی که هرگز نبوده‌ای

آدمیزاد باشی

یا متن

فراموش می‌شوی.
با کمک دانایی‌ام راه می‌روم

باشد که زندگی‌ای شخصی حکایت شود.

گاه واژگان مرا به زیر می‌کشند،

و گاه من آن‌ها را به زیر می‌کشم

من شکل‌شان هستم

و آن‌ها هرگونه که بخواهند، تجلی می‌کنند

ولی گفته‌اند آن‌چه را که من می‌خواهم بگویم.

فردا، قبلاً از من پیشی گرفته است

من پادشاه پژواک هستم

 

شعرى از محمود درویش

 

موسیقى پیشنهادى : زمستان ویوالدى 

  • Shahin Hasani

روسل یونان یه شعری داره که می گه :

ما
غصه هایمان را شمردیم
و به خواب رفتیم
باید هم کابوس می دیدیم

 

موسیقی قبل خواب : Da Fiuminale

  • Shahin Hasani

پرده ی اول :

یکمی پیچیده شده عزیز, همیشه وقتی می نوشتم خطابه ام عزیز بود نمی دونم چرا , هر چند دوست نداشتم نوشته هام رو کسی بخونه ولی خب وقتی می نوشتم انگار جلوم یه مخاطبی بود که دارم برای اون می نویسم و شاید اصلا می نوشتم که کسی بخونه یعنی دوست داشتم که کسی نوشته هام رو بخونه ولی خب , نمی دونم.
یه حس کشمکش درونی تو وجودم بود برای این که یه نیمه ام می گفت قصدا داری جوری می نویسی که یکی بخونه نوشته هات رو , و از یه طرف دیگه یه قسمت از وجودم انکار می کرد, اما این رو می دونم وقتی می نویسم, آزادم, رها, هیچ کی جلودارم نیست, به سان عقابی , بالاتر از هر جنبده ای بر بلندای قله ای غرق در مه و ابر نفیر کش مشق جنگ می کنه, تو گویی کالبد جنگجوی نورسی ست ک در قالب عقابی مسخ شده و زوره کشان در بلندای اسمان آبی خسته از جنگ های پی در پی , به دنبال والهالا ان سرزمین آرامش و قدسی خودمی گردد ...
وقتی می نویسم انگار معجونی از کارهای بورخس رو همراه با اشعاری از پاز با چاشنی کارهایی از پرایزنر رو سر می کشم , معجونی از درماندگی توام با گمشدگی در یک چیز نامعلوم , انگار گمشدم توی یک چیزی , گمشده ای از جنس یک جادوگر چیره دست که درمانده و اسیر شده از جادوی کلمات, کلماتی که وقتی سیاهی می شن دیگه از آن خودش نیستن و ترس از مال خود نبودن.

 

پرده ی دوم :
نوشتن، نوشداروی بسیاری از دردهاست.
آرامش روح و جان است.
آدمی را از دنیای پوچی و هیچی بیرون می‌کشد زندگی را منسجم دنیای اهداف را بزرگ و بزرگ و تو را سرشار از هیجان می‌کند.
وارد دنیای نوشتن که شوی هیچ‌چیز و هیچ‌کس به اندازه‌ی نوشتن تو را نمی‌فهمد.
اگر دلت را بشکند اگر اذیت شوی سراغ نوشتن که بروی با نوشتن هر واژه آرام‌تر می‌شوی اگر اشک بریزی اشک‌ها و نگرانی‌هایت را نوازش می‌کند
جوری‌که حس می‌کنی قوی‌ترینی.

 

پرده ی سوم :
چه حس خوبیه یکی باشه و قلقلکت بده که دوباره بنویسی , نمی دونم چه قدر می تونم بیرون بیام از این لاک ننوشتن و چه قدر می تونم خودم رو راضی کنم که نوشته هام رو منتشر کنم .
هر چی که هست امشب بعد از سال ها نوشتم , هر چند کوتاه ولی خب دریای ذهنم داره یه سری تکون ها می خوره و این یه حس عجیبی داره.
یه تکه شعر از اکتاویو پاز فکر گنم چاشنی خوبی باشه برای این حرکت پسندیده =)))

بگذار من چهرہ‌ی این شب را ببینم،
مرا به آن سوی شب ببر
آن‌جا که من تو هستم، آن‌جا که ما یک‌دیگریم،
به خطه‌ای که تمامِ ضمایر به هم زنجیر شده‌اند...

 

موسیقی پینشهادی یه کار از وییچک کیلار آهنگساز مشهور لهستانی
 

 

  • Shahin Hasani

ساعتِ موعود است

که بر فرازِ میز می بارد

بی منتهاست

گیسوانِ رهای چراغ

شب پنجره بر بیکرانگی فراز می دارد

هیچکس اینجا نیست

حضوری بی نام مرا احاطه می کند.

 

شعری با نام" دوستی " از اکتاویو پاز شاعر سورئال نویس مکزیکی.

 

آهنگ پیشنهادی : Afraid of Time by Hans Zimmer

  • Shahin Hasani

امروز انگار قسمت بود که بنویسم, هی می اومدم یه چیزی بنویسم هی نمی اومد, از اون طرف توی این هوای ابری و بارونی شمال هم آدم فقط جون می ده بخوابه و ترجیح دادم که کل روز رو توی خواب باشم =)) { من عاشق هوای ابری و بارونی هستم و سر همین علاقه ام, انگلیس مهمترین و در واقع تنها علاقه ی من برای تحصیل و زندگیه, ولی خب بدبختی داستان اونجاست همین که یه نیمچه هوا بارونی می شه فورا خوابم میاد و حالا من توی انگلیسی که از 365 روز سال 360 روزش بارونیه چه جوری می خوام زندگی کنم خدا عالمه =))) }

الا ای حال سر شبی توی یکی از گروه های دوستانه داشتم از خواص خوب و درمانی وبلاگ و وبلاگ نویسی صحبت می کردم =)) { به نوعی داشتم بچه ها رو تحریک میکردم که بیان وبلاگ نویسی کنن =))) } یهو با این سوال مواجه شدم که وبلاگ چیه ؟! و چی باید بنویسم ؟! سر این سوال یهو یاد اولین پست از اولین وبلاگ ایرانی افتادم که توسط سلمان جریری نوشته شده و از اون جالب تر اینکه آرشیو وبلاگشون هنوز هست و موجودِ { حالا یادم باشه از علاقه ام به این آرشیو وبلاگ ها هم یه چیزی بنویسم چون حس می کنم یه تاریخ زنده است } مع الوصف خوندن اولین وبلاگ ایرانی خالی از لطف نیست.

اولین وبلاگ ایران

 

 

پی نوشت ها :

  1.  یکی از خوبی های تایپ کردن اینکه می تونی جملات رو خارج از نوبت بنویسی, یعنی قبل از این که شروع کنی به نوشتن یه چیزی, بری یه جای دیگه اش رو بنویسی و یا این که یه جایی رو نمی تونی بنویسی { نیاز به فکر کردن داری یا هر چیزی } ولش می کنی و می ری یه جای دیگه اش رو می نویسی, نمونه اشت " پی نوشت " شماره ی 2 که قبل از این که من این متن رو بنویسم نوشتمش =))
  2. هنگام نوشتن به هیچ موسیقی گوش ندین حتی اگه کلاسیک باشه یا بدون صدا باشه, اصلا موسیقی هنگام نوشتن باعث می شه که صدای خودت رو توی ذهنت نشنوی, و همین نشنیدن باعث می شه که تمرکز نداشته باشی و نتونی بنویسی.
  • Shahin Hasani

اقا مایه پوشه درست کردیم ( پوشه موسیقی ) و تو این چندتا اهنگ  هست و الان یه چند ماهی می شه که همش ( اکثرا ) این پوشه رو گوش می دم :|

سعی دارم تو چندتا هیچ واره اون رو برای شما معرفی کنم { چون زیر شاخه ی هیچ هایم محسوب می شن پس با اسم هیچ منتشر می شن } 


اولین این اهنگ از این پوشه اهنگ یاور همیشه مومن داریوش اقبالی هست 

این اهنگ مربوط به البوم شقایق هست که تو سال ١٩٧٥ یا همون ١٣٥٤ خودمون منتشر شده 

شعر این اثر برای ایرج جنتی عطایی و با اهنگ سازی فرید زلاند و تنظیم واروژان درست شده  


این که چرا این اهنگ تو پوشه هیچم هست نمی دونم :(

فقط می دونم رتبه ی یک این البوم هست :|


پ.ن  :

-  دانلود یاور همیشه مومن داریوش 

یاور همیشه مومن - داریوش

  • Shahin Hasani