جهان های موازی

جهان های موازی
آخرین مطالب
  • ۰۰/۰۵/۳۰
    چپ
محبوب ترین مطالب

کجاست ای یار آغوش تو ؟!

پنجشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۳ ب.ظ

زندگی رفته رفته داره بهترین ثانیه ها و دقایقش رو بهم نشون می ده, و این واقعا من رو یاد اون واژه " تضاد " مسخره ای می ندازه که با برچسب " تضاد دیالکتیکی هگل " زدن بهش دلم رو خوش کرده بودم, که آره با فکر اینکه زندگی فراز و نشیب های زیادی داره و این فراز و نشیب شبیه یک تضاد و این تضاد باعث می شه بفهمم زنده هستم و دارم زندگی می کنم با لبخندی که هیچ وقت نفهمیدم برای چیه, سیگارم رو روشن می کردم و بچه ها رو به یاد درگذشتگانشون می نداختم ( نمی دونم چرا هر وقت سیگار می کشیدم بچه ها یاد مادر بزرگ و پدربزرگ مرحومشون می افتن ), الا ای حال خودمم واقعا نمی دونم داستان چیه و چی می خوام ؟! و یا اصلا آیا باید چیزی بخوام ؟!

 

فقط یاد این شعر از هاینریش بل می افتم :

درد دارد

وقتی ساعت ها می نشینی

به حرفایی که

هیچ وقت قرار نیست بگویی

فکر می کنی.

 

ناشکر نیستم و نباید هم باشم, برعکس به نوعی در بلندی یک کوه هستم که شاید خیلی ها دوست دارن جای من باشند, اما این کوه اون قدر مه گرفته است که هیچ چیزی مشخص نیست و این " مه گرفتگی " شبیه افکار زائد و اضافی هستن که فقط باید این افکار رو از سرم بریزم بیرون و به اون چیزی فکر کنم که شبیه یه عقابِ که داره تو آسمون این کوه مه گرفته پرواز می کنه و هر از چندگاهی وقتی نور خورشید از لابه لای مه و ابر, آسمون آبی رو روشن می کنه, این عقاب هم خودش رو پدیدار می کنه که آزاد و رها داره پرواز می کنه.

 

گریفن مرداد 1399

 

پی نوشت :

زندگی تو دوران کرونا واقعا داره سخت می شه و اینکه فکرش رو نمی کردم این قدر دلم برای زندگی دانشجوییم تنگ بشه. الا ای حال جدای از این دوران کرونا, قبل از اون هم زندگیم حداقل سختی های خودش رو داشت و این سختی ها صرفا از همون نوع " مه گرفتگی " هست که باعثش فقط افکار زائدیه که واقعا نمی دونم برای چی همیشه همراهم هستن و این اواخر اون قدر زیاد شدن که بلاخر دست به دست هم دادن تا دوباره با نوشتن آشتی کنم و دوباره بخوام بنویسم و کجا بهتر از " وبلاگ و وبلاگ نویسی " , شاید باورتون نشه برای همین دو سه خط سیاهی از ساعت 10 صبح دارم می نویسم و هی پاک می کنم ( الان ساعت یه چیزی نزدیک 1 بعد از ظهر ) و اون قدر این کار رو کردم که کلا یادم رفت دردم چی بود و اون قدر الان انرژی گرفتم برای کارام که نمی تونم توصیف کنم. از این به بعد واقعا می خوام وبلاگ نویسی رو دوباره ادامه بدم, هر چند با وجود شبکه های مجازی مثل تلگرام و توییتر و .... شاید کمتر کسی بیاد و وبلاگ ها رو بخون ولی خب وبلاگ نویسی یه فاز دیگه ای داره .

 

 

  • Shahin Hasani

دل نوشته

وبلاگ نویسی

نظرات  (۱)

  • یک مُطَلَّقه
  • وبلاگ نویسی عشقه

    و ادم های وبلاگ نویس، ادم هایی عمیق

    شبکه های موبایل، مفت نمی ارزند

    پاسخ:
    حقیقتش نمی دونم واقعا این جوری باشه که وبلاگ نویسی و وبلاگ نویس ها آدم های عمیقی هستند ولی خب وبلاگ نویسی به نظرم یه کلاس جداست از کلاس های دیگه فضای مجازی که افراد معدودی دوست دارن در این کلاس باشن :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی